ژوزه ساراماگو در وبلاگش نوشته بود:

یادم هست پدربزرگ جرونیمو در ساعات پایان عمرش رفت تا با درخت‌هایی که کاشته بود خداحافظی کند، آن‌ها را بغل گرفت و اشک ریخت، چون می‌دانست دیگر آن‌ها را نخواهد دید.

این درس ارزش آموختن دارد. من هم کلماتی را که نوشته‌‌ام در آغوش می‌گیرم، عمر طولانی برایشان آرزو می‌کنم، و نوشتن را از همان‌جایی که رها کردم از سر می‌‎گیرم. (+)

نقل از کتاب نوت بوک | ترجمۀ مینو مشیری | نشر ثالث

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *