دوست خلاق من، محمد وحیدطاری از دلایلش برای کپیرایتر شدن گفته:
۱- من عاشق قصه و روایتپردازی هستم.
۲- دوست دارم به جنبههایی از محصول یا محتوا بپردازم که مستقیم احساس مخاطب را هدف میگیرد، نه جیب او را.
۳- باور دارم که تفسیرهای ما از پدیدههای یکسان، عامل تمایز ماست و کپیرایتینگ امکان تفسیرهای متفاوتی به من میدهد.
۴- کپیرایتینگ کمک میکند که از پدیدههای آشنا (قلم و ماگ و قهوه و درخت و …)، آشناییزدایی کنم و بتوانم به لایههای عمیقتری از آنها نفوذ کنم.
۵- من عاشق حرف زدن از آدمها و پدیدهها و نوشتن در مورد آنها هستم و کپیرایتینگ به من جسارت حرفزدن و نوشتن میدهد.
۶- کپیرایتینگ بهانهای است برایم تا بتوانم به مدد واژهها (و نه صرفاً محصولات)، با آدمها ارتباط برقرار کنم.
۷- یکی از لذتبخشترین کارهایی که انجام میدهم این است که به دیگران کمک کنم خودشان را و محصولاتشان را ارائه کنند و چه مهارتی بهتر از کپیرایتینگ؟
۸- کپیرایتینگ برای من یعنی پشتپازدن به تعریفهای نخنما و حوصلهسربر از پدیدهها.
۹- کپیرایتینگ به من کمک میکند که با واژهها دوست شوم و حتی بتوانم برای احساسات درونیام، واژه خرج کنم.
۱۰- و در نهایت اینکه کپیرایتینگ اجازه میدهد خلاق باشم و هر روز چیزهای تازهای خلق کنم؛ حتی در حد چند جمله.