اغلب ما آدمها غرق اغراقیم.
فیالمثل گرفتاری خودمان را ده برابر بزرگتر از گرفتاری دیگران میدانیم.
یادم میآید خود من سال اول دبیرستان از ترس اینکه مردود و دوساله نشوم، روز و شب به درگاه خدا استغاثه میکردم، که اگر قبول بشوم، انواع و اقسام نذرها را دقیقاً در روز دریافت کارنامه ادا میکنم.
خب، حالا برایم خندهدار است. اما آنموقع حس میکردم مشکل من اولین هم نباشد، حداقل دومین بحران بزرگ خاورمیانه است!
بعداً فهمیدم چنین تصوراتی صرفاً منحصر به کودکی و نوجوانی نیست.
انگار تا ابدالاباد محکومیم به اینکه در مصائب و شدائد خودمان مبالغه کنیم.
آناتول فرانس میگوید: اگر همانطور که در غمهایمان اغراق میکنیم، شادیهایمان را هم بزرگ میکردیم، مشکلات ما اهمیتشان را از دست میدادند.