میدانی بیشتر چه وقتی از اینکه کم مینویسم افسوس میخورم؟ دقیقاً اوقاتی که بیشتر مینویسم.
چون حین بسیارنویسی متوجه میشوم که از چه شگفتیِ بزرگی خودم را محروم میکردهام.
وقتی زیاد مینویسم، ایدهها خواسته و ناخواسته سرازیر میشوند. غالباً در یک نشست نوشتاری پنج-شش ساعته به اندازۀ یک ماه فکر و ایده پیدا میکنم. اما عوض خوشحالی برای ایدههایی که به ذهنم خطور کرده، خاطرم مکدر میشود از اینکه در روزهای رفته چه ایدههای درخشانی به خاطر کمنویسی از چنگم گریختهاند.
من از ترس نابودی ایدههاست که مینویسم. نوشتن گشودن فرش قرمز برای فرشتۀ الهام است.